کودک چند فرهنگی: دشواری های زندگی او و مسئولیت های والدین
آیا شما و همسرتان در یک کشور به دنیا آمده اید، فرزندتان در کشوری دیگر بزرگ شده است و اکنون در کشور دیگری زندگی می کنید؟ در چنین حالتی کودک شما اصطلاحا چند فرهنگی خوانده می شود. یعنی کودکی که در خانه با فرهنگ والدین خود بزرگ شده است، تا مدتی در جامعه ای غریبه بزرگ شده و به مدرسه رفته و در آنجا با فرهنگ کشوری رشد یافته است، اما اکنون به مقتضای شرایط در کشور دیگری به سر می برد. زندگی به عنوان یک کودک چند فرهنگی دشواری های زیادی دارد و مستلزم کار و تلاش زیادی از سوی والدین برای تسهیل آن است.
غریبه بودن همیشگی یک کودک چند فرهنگی:
کودکی که در هر دوره ای از زندگی خود با فرهنگ خاصی رو به رو بوده است، ممکن است نتواند به راحتی خود را در محیط اطراف وارد کند. در عوض ممکن است همیشه و در همه جا به عنوان یک غریبه دیده شود. اگرچه یک کودک چند فرهنگی از تنوع فرهنگی در زندگی خود بهره می برد، اما ممکن است هرگز با هیچ یک از فرهنگ ها به طور کامل سازگار نشود.
فراگیری زبان نیز مسئله دیگری است. اغلب خانواده هایی که مدام در حال تغییر مکان هستند، کودکان خود را در مدرسه های بین المللی ثبت نام می کنند. هر چند عملکرد درسی آنها ممکن است مناسب باشد، اما در بزرگسالی اغلب به جز زبان مادری که در خانه صحبت می شود و زبان انگلیسی که در مدرسه رایج تر است، از سایر زبان ها تنها چیزهای کمی به یاد می آورند. همین موضوع پیوند آنها را با گروه های دوستی کم رنگ تر می کند.
از دل برود هر آنکه از دیده برفت؟
خداحافظی های دائمی و دوستیابی های جدید برای یک کودک چند فرهنگی امری رایج حساب می شود. هر چند این روش زندگی می تواند باعث گسترده شدن شبکه دوستی فرد شود، اما از سوی دیگر باعث سبک زندگی «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» هم می شود. حفظ رابطه های دوستی قدیمی برای این کودکان دشوار است و این امر می تواند زندگی و عواطف آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
غریبه بودن در فرهنگ خویشتن:
برگشت به کشور مادری برای یک کودک چند فرهنگی از هر کاری سخت تر است. در حالی که او در تمام عمر در تمام کشورهای محل زندگی خود به عنوان یک غریبه دیده می شده است، در بازگشت به وطن ناگهان همه از او می خواهند به مانند بقیه رفتار کند.
با ورود به گروه دوستان، این کودکان هر چند زبانی مشترک با بقیه دارند، اما به لحاظ فکری فاصله ای بسیار دور از بقیه دارند. آنها از برنامه های جذاب در حال پخش از شبکه ملی، از جریانات روز کشور، بازی های رایج در بین نوجوانان، آخرین آهنگ خواننده محبوب کشور، و مد فعلی خبر ندارند. برخی از این کودکان به خوبی با فرهنگ مادری خود ارتباط نداشته اند و اکنون نمی توانند به مانند سایرین رفتار کنند. بدین ترتیب در جامعه خود غریبه می شوند.
اگرچه کودک چند فرهنگی در بازگشت به کشور خود باید هویت غریبه بودن را از دست بدهد، اما مشخص می شود که او اکنون از هر زمان دیگری غریبه تر است. گروه های دوستی که اکنون آنها ملاقات می کنند با تصویر ایده آلی که از وطن ساخته بودند کیلومترها فاصله دارد.
چه کمکی از والدین برای حل غریبه بودن کودک چند فرهنگی بر می آید؟
فراموش نکنید که در هر کشوری که زندگی می کنید، فرق نمی کند. آموزش فرهنگ مادری باید جز اولویت های زندگی شما و فرزندتان باشد. مهم نیست قرار است بازگردید یا خیر، او باید با کشور شما آشنا شود. حداقل چند ساعت در هفته، تلویزیون کشور خود را در خانه ببینید. پیگیر اخبار کشور خود باشید و با همسرتان پیش روی بچه ها از مسائل درون کشور صحبت کنید. با گروه های هم وطن خود بیشتر ارتباط داشته باشید و سعی کنید فرزندتان در هر جایی حداقل یک دوست هم وطن داشته باشد. یادگیری زبان کشور فعلی به واسطه تحصیل به صورت خودکار در دستور کار فرزندتان قرار دارد. آنچه از شما به عنوان والدین انتظار می رود، تقویت پایه های زبان مادری در خانه به صورت دائمی است.
مایل به ثبت دیدگاه هستید؟